روانشناسی آدم های یخ: بعضی آدم ها خیلی رسمی، خشک، جدی و مغرور هستند. کلا چیزی آنها را تکان نمی دهد. تعجب نمی کنند. به حرف های دیگران با دقت گوش نمی کنند. انگار کسی برای آن ها اهمیتی ندارد. ما زیاد دوستشان نداریم. چون می گوییم خودخواه هستند. وقتی مشکلی برای ما پیش می آید بی تفاوت رد می شوند. نمی شود با آن ها درد و دل کرد. آن ها یک نقاب سفت و یخی بر صورت دارند.
روانشناسی می گوید این افراد اعتماد به نفس پایینی دارند. ما دوستشان نداریم، ولی آن ها از ما می ترسند!
کسی که اعتماد به نفس پائینی دارد، همیشه فکر می کند دیگران موقعیت بهتری نسبت به او دارند. او فکر می کند دیگران مشکل ندارند یا مشکلات نمی تواند آنها ا از پا درآورد. فکر می کند دیگران از قدرت و حمایت بیشتری از او برخوردارند. به همین دلیل ممکن است وقتی مشکلی برای کسی بوجود می آید، با او همدلی نکنند.
چنین فردی احساس می کند دنیا در برابر او بی رحم تر از دیگران است.
او احساس تنهایی می کند و همیشه می ترسد از اینکه دیگران بر او مسلط شوند.
می ترسد از او سواستفاده شود.
می ترسد دیگران او را تحقیر کنند.
ممکن است او به دیگران محبت نکند. به این دلیل که تصور می کند دیگران به محبت او احتیاجی ندارند.
روانشناسی همدلی دکتر فائزه خانلرزاده
احساس غالب در چهره این افراد ترس و اضطراب است. این اضطراب دائمی و نگرانی عمیق، از زیر آن نقاب یخی و رسمی، در صورت این افراد قابل تشخیص است.
او دیگران را خوشبخت تر از خودش می بیند؛ همین طور خوشبخت تر از آنچه که واقعا هستند. این احساس خودکمتربینی همیشگی باعث می شود موفقیت ها و امتیازهایش به نظرش کم ارزش بیاید.
از دیدگاه روانشناسی این افراد در بروز احساسات خود راحت نیستند. آن ها همیشه از آنچه که هستند می ترسند. می ترسند رفتارشان اشتباه باشد یا احساسشان از نظر دیگران مسخره و غیرقابل قبول باشد.
تصور کنید سوار اتوبوس هستید. اتوبوس در یک ایستگاه نگه می دارد و یکی از مسافران که قصد داشت پیاده شود، موفق نمی شود و قبل از پیاده شدن او اتوبوس حرکت می کند.
او ممکن است با صدای بلند به راننده عتراض کند یا قدری آرام تر با این قضیه برخورد کند. یعنی تصمیم بگیرد در ایستگاه بعد پیاده شود.
شاید برخی از مسافران اتوبوس برای او قدری ناراحت شوند. ولی با اطمینان می توان گفت کسی که کمتر از همه با این شخص احساس همدلی خواهد کرد، یک آدم ترسوست! کسی که خود را دوست ندارد.
کسی که یک سد محکم یخی جلوی احساسات او را گرفته است.
کسی که از دیگران می ترسد.
آدم های ترسان، مغرور، سرد و بی تفاوت اطراف ما. آدم هایی که ما بهشان می گوییم خودخواه.
کسانی که به نظر می رسد فقط به خودشان اهمیت می دهند و دیگران برایشان هم نیستند.
گرم و دوستانه رفتار نمی کنند.
یخ و رسمی هستند.
آنها اصلا ما را دوست ندارند چون:
فکر می کنند ما آنها را دوست نداریم.
برداشتشان از خودشان این است که ضعیف و بی ارزش هستند.
توانایی آن ها از بقیه کمتر است و تقریبا هیچ چیزی نمی تواند به دیگران آسیب برساند.
روانشناسی می گوید این برداشت از خود در سال های اول زندگی بوجود آمده است. سال هایی که “من، دیگران و دنیا” از دید کودک معنا می شود.
آدم هایی که در اوایل زندگی با ریشه هایشان محکم به جایی وصل می شوند
به این نتیجه می رسند که متعلق به یک مجموعه بزرگتر هستند که دوستشان دارد
عمیقا احساس امنیت دارند. در چهره ی این افراد در بزرگسالی اضطرابی دیده نمی شود. احساس دائمی و غالب در چهره آن ها آرامش است. آنها افرادی مطمئن هستند.
ولی اگر این احساس شکل نگیرد
اگر به اندازه کافی دوست داشته نشویم
اگر کسی محکم ما را در آغوش نگیرد و متعلق به خودش نداند
پس از ان ارتباط ما هم با دنیا به همان شکل خواهد شد
همانقدر سست و بی رنگ…
با فاصله و سرشار از بی اعتمادی
در هر موقعیت و هر ارتباطی یک ترس قدیمی نهیب می زند که:
مواظب باش!
فاصله بگیر! حواست به خودت باشد.
دلت برای کسی نسوزد.
هیچ کس مراقب تو نیست
دنیای بی رحم است
حس رها شدن، معلق بودن، دوست داشته نشدن، خطرناک ترین حسی است که بشر تجربه می کند. حسی که او را از همدلی باز می دارد.
دنیا را پر از نفرت می کند. حسی که همه آدم های بد، از کودکی تجربه اش کردند.
این که من دوست داشتنی نیستم،
” هیچ کس مرا دوست ندارد” بزرگترین ترس بشر و ریشه همه زشتی هاست. از جنگ های بیرحمانه و خانمان سوز گرفته تا رفتار شهروندان در اتوبوس و مترو.
روانشناسی می گوید کسی که از ما بدش می آید، در درجه اول از خودش بدش می آید. می خواهم بدانیم که چقدر احساسات دردناک در زیر رفتارهای سرد و بی احساس وجود دارد، و حتی زیر رفتارهای خشن.
همه اینها بستگی به دنیای آدم ها دارد. او حتما قبل از دیدن ما بدی زیاد دیده،
بهش بی توجهی شده.
تحقیر شده و مورد خشونت قرار گرفته.
او از خودش و دنیای دور و برش بیزار است.
ما بخشی از دنیای افرادی هستیم که با آنها روبرو می شویم. خیلی مهم است که در مورد انسان ها بیشتر بدانیم. چون در این منظومه بزرگ خورشیدی تنها هستیم.
اگر همه ما همدیگر را بیشتر بشناسیم
اگر دلیل بد بودن های هم را بدانیم
همدیگر را بیشتر درک می کنیم
و راحت تر با هم کنار می آییم.
انسان بدون عشق، خاکی سرد و بی روح است که قدرت زندگی و ساختن جهانی زیبا را ندارد.
روانشناسی همدلی دکتر فائزه خانلرزاده
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه وشور در جهان حاصل شد
سرنشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
می شود زندگیم عوض شود؟ دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس
تیم ما در سال ۱۳۹۰ متشکل از مهندسان فارغ التحصیل از بهترین دانشگاه های ایران تشکیل شد و فعالیت اقتصادی خود را شروع نمود
درباره ما بیشتر بدانید