پرسش:سلام. هر وقت موضوعی پیش میاد که با شوهرم حرف میزنیم فقط میخواد سریع تموم شه الکی میگه چشم باشه ولی بعدا میبینم کار خودش رو کرده .همیشه فراموشکاره .قول میده به من ولی اگه کاری پیش بیاد من تو اولویت نیستم.بهم قول داده بود کاری رو نکنه و همیشه وانمود میکرد اون کار رو نمیکنه ولی تازگی دستش برام رو شده. یکم الکی عذرخواست حالا دلش میخواد من درجا بیخیال شم میگه مگه چیکار کردم .در صورتی که هنوز یه روز نشده و اصلا براش مهم نیست زیر قولش زده و چقدر بهم دروغ میگفته .من نه بهش گیر میدم نه دستور نه کار اشتباهی میکنم به خدا
دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم .خیلی سست شدم حس میکنم همه قول هایی که بهم داده بود دروغه.چیکار کنم باهاش چجوری بهش بفهمونم کارش زشته .خیلی بیخیاله الان میگه بیا بریم تفریح
پاسخ
سلام دوست عزيز خيلى صريح گفتى گير نميدى و كنترل نميكنى
ولى من شك دارم ...همسر شما در كنار شما امنيت حس نميكنه و بخاطر همين دروغ ميگه يا پنهان كارى داره
بهتره شما مداوم و مستمر بطور صميمانه باهاش برخورد كنى از سرزنش انتقاد كنترل گرى دست بكشى حتما جواب ميگيرى
اگر نه هر دو به روانشناس مراجعه كنيد
موفق باشيد