پرسش:سلام دکتر حسنعلی، وقت بخیر، شرح زندگی:
من توی خانواده ای بزرگ شدم که پدر و مادرم خیلی بهم گیر دادن و در کارهای من خیلی دخالت کردن و گاهی اوقات هم وارد حریم خصوصی من شده اند و در خانواده ای بزرگ شدم که رابطه پدر و مادر بی مهری نسبت به هم و بدتر از همه جدال و درگیری بوده، و در حال حاضر 28 سالمه و مجرد هستم، و چند ساله نسبت به پدرم بدبین و متنفر شده ام و ازش بدم میاد به شدتی که نمیخوام سر به تنش باشه، خواهشا راهنماییم کنید من قبلا اخلاقم خیلی بهتر بوده و رفته رفته بد شده، در حال حاظر باید چیکار کنم که این مشکل از بین بره، انقدر از پدرم متنفر شدم که حتی صدای مارچ و مورچ غذا خوردنش برام غیر قابل تحمل شده و حتی دوست ندارم یک کلمه هم صحبت کنه، شدت نفرتم رو تمیتونم بیان کنم، چکار کنم که این نفرت کمرنگ و با گذشت زمان از بین بره، در حال حاضر سر سفره ای که پدرم حضور داشته باشه نمیشینم و وقتی غذا میخوره ترجیح میدم فورا خونه رو ترک کنم یا گوشامو بگیرم که صدای غذا خوردنش رو هم نشنوم، چند سالی هست که افسرده و گوشه گیر شدم، بقیه ی داستان بممونه برای بعد، تشکر ...
پاسخ
سلام عزيزم
اين همه تنفر شايد بخاطر اين باشد كه همه تقصيرها را متوجه پدر مي بينيد(قضاوت) در صورتيكه ممكنه مادر و شايد هم خانواده هاو.. سهم داشته باشند درسته عدم مديريت پدرتان براي شما با دلايل بسيار، واضح و روشن است ولي در زندگي، هركس ديگري هم مي تواند نقش مديريتي را بر عهده بگيرد ولي شايد در مورد خانواده شما اين انتظار غالباً از پدر مي رفته است و پدر هم ناتوان از انجام اينكار، هيچ مادر وپدري نمي خواهد كه از طرف فرزندانش دوست داشته نشود هركام اگر اين احساس در آنها ايجاد شود رفته رفته براي اينكه بتواند به حيات فيزيكي و رواني خود ادامه بدهد متوسل به افت اخلاقي مي شود يعني رفتارهايي از او سر ميزند كه ديگران را از خود دور ميكند.
حتي شما هم چون احساس ميكنيد از طرف يكي از والدين دوست داشته نشده ايد (ويا به حمايت از مادر) و.. هم براي ادامه دچار افت اخلاقي شده ايددر صورتيكه اين شخصيت واقعي شما نيست بخاطر همين امروز از رفتار خود ناراضي هستيد. وتا به واقعيت خود برنگرديد حال بهتري نخواهيد داشت و انجام اينكار به تنهايي كمي دشوار است توصيه مي كنم با روانشناستان در ارتباط باشيد. با آرزوي توفيق