مامان بچه ها ازکجا میان؟
برای قرن ها این سوال ترس در دل والدین می انداخته و می اندازد. چطور می توان برای بچه هایی که تنها چیز مورد علاقشان کارتون و حیوانات است پیچیدگی های دنیای بزرگترها را توضیح داد. تعجبی نیست که در پاسخ به این سوالات بسیاری از والدین شروع به پنهان کاری میکنند و فکر میکنند این بهترین کاری است که برای محافظت از بچه هایشان در برابر واقعیت های دنیای بزرگترها می توانند انجام دهند.شاید بعضی از والدین میخواهند تاجایی که ممکن است بچه ها را همچنان کودک نگه دارند.
درحالی که والدین میخواهند بچه هایشان را با اطلاعات پیش پا افتاده از دنیای واقعیت دور نگه دارند آنها در حیات مدرسه و اینترنت و حتی طی تجربه های شخصی(خوب یا بد) اطلاعات ناقص و غلطی را درمورد مسایل جنسی فرا می گیرند.روشن است که فقدان آموزش جنسی موجب افزایش خویشتن داری یا استفاده از راهبردهای رابطه جنسی ایمن نمی شود.در بسیاری از آموزشها به جای اینکه به بچه ها آموخته شود که از بدنشان مراقبت کنند بر نه گفتن به رابطه جنسی و اینکه بد است متمرکز میشوند
مطالعات نشان داده است این تاکید بر رویکردهای ترساندن بچه ها از رابطه جنسی با وجود کنجکاوی طبیعی آنها و مواجه هر روزه نوجوانانی که در معرض تغییرات هورمونی هستند با نشانه های جنسی همچنین پیامهای ناخودآگاه والدین در مورد اینکه مسایل جنسی چیز بدی است و آنها باید از داشتن چنین نیازهایی شرمنده باشند و از این قدرت مهار نشدنی بترسند میتواند منجر شود که آنها ارزش کمتری برای مسایل جنسی خود قائل باشند و درنهایت می تواند منجر به بروز مشکلات و اختلالات جنسی مانند واژینیسموس انزال زودرس و انتخابهای ضعیف در مسایل جنسی شوند.
البته این بدین معنی نیست که ما نباید تلاش کنیم که بچه ها را از پیامدهای خشن فعالیت جنسی زودرس محافظت کنیم بلکه ما نمیتوانیم بدون توانمند کردن آنها با اطلاعات جنسی کافی از آنها محافظت کرده و اطمینان کسب کنیم که آنهااعتماد به نفس لازم برای ایمن نگه داشتن خود در برابر تهدیدها دارند.