مجموعه :
پزشک :
سوال:سلام من 16سال دارم متاسفانه دو سال پیش متاسفانه با دختردایی خود رابطه جنسی مراقبت نشده داشتم . بعد که به فکر سلامتیم افتادم البته در آن لحضه هوش از سرم پریده بود خدا ببخشد. تقریبا اواسط زمستان دو سال پیش.بعد که به فکر سلامتیم افتادم اواسط تابستان سال بعدش به دمتر مراجعه کردم اما نگفتم این بحث را یه سری علایم دادم که دکتر برایم یک آزمایش خون و مدفوع و ادرار نوشت تقریبا چکاب کامل .بعد که جواب آزمایش امد دکتر گفت فقط ویتامین دی شما پایین است. اما من هنوز شک دارم چندین بار فکر خودکشی کرده ام خیلی میترسم که بیماری گریبانگیرم شده باشد.شما بگید آیا باز هم آزمایش خون دهم یا همین جوری با ترس و استرس بمیرم
پاسخ:سلام دوست عزیز به آزمایشات پزشکی اعتماد کنید. مشکل شما ترس بیمارگونه از بیمار شدنه. این فکر سمج هست که داره اذیتتون می کنه. در اولین فرصت به یک روانشناس مجرب مراجعه کنید تا وسواس فکری تون درمان بشه. موفق و پیروز باشید

سوال:سلام من 16سال دارم متاسفانه دو سال پیش متاسفانه با دختردایی خود رابطه جنسی مراقبت نشده داشتم . بعد که به فکر سلامتیم افتادم البته در آن لحضه هوش از سرم پریده بود خدا ببخشد. تقریبا اواسط زمستان دو سال پیش.بعد که به فکر سلامتیم افتادم اواسط تابستان سال بعدش به دمتر مراجعه کردم اما نگفتم این بحث را یه سری علایم دادم که دکتر برایم یک آزمایش خون و مدفوع و ادرار نوشت تقریبا چکاب کامل .بعد که جواب آزمایش امد دکتر گفت فقط ویتامین دی شما پایین است. اما من هنوز شک دارم چندین بار فکر خودکشی کرده ام خیلی میترسم که بیماری گریبانگیرم شده باشد.شما بگید آیا باز هم آزمایش خون دهم یا همین جوری با ترس و استرس بمیرم
پاسخ:درود بر شما دوست عزیز به آزمایشات پزشکی اعتماد کنید. ترس از مبتلا شدن به بیماری (بعد از اینکه آزمایشات پزشکی خلاف این موضوع را ثابت کرده اند) نشانه ی وسواس فکری شماست. باید این فکر سمج (ترس از بیمار شدن) را درمان کرد. در اولین فرصت به یک روانشناس مجرب مراجعه کنید. شاد و پیروز باشید

سوال:سلام میدانم من خیلی سوال در این مورد پرسیدم ولی فکر میکنم مفهوم را نرساندم این موضوع خیلی عذاب میده من را نمی دانم از نظر شما من وسواس پیدا کردم.ایا وسواس کشتن کسی و قتل هم داریم لطفا برای آخرین بار جواب بدید این سوال را ???????????????????????????????????? من مبتلا به وسواس حق وناس هستم مثلا رفتم بیمارستان پیش پدر خانم بنده بهش مراقبت کنم و دکترها یا پرستار ها به من گفته بودند هیچی بهش ندیدیا نخوره پدر خانم بنده گفت یک لیوان آب هویج بده من گفتم نمیشه بااصرارخودش شک میکنم با اصرار خودش نبوده من از عمد دادم یا من این کار کردم یعنی آبمیوه انبه را به پدر خانم بنده داده بودم بره به دیگران تعریف کنه داماد خوبی دارم یعنی شیرین بازی در آوردم و از دستم نترسه من پیش آن بیشتر باشم.ضمنا پدر خانم بنده آب هویج می خواست من آب هویج ندادم من یک لیوان آب انبه شرکتی که طبیعی نبوده یعنی از این آب انبه که پاکت می ریزند مثل سنیچ یاترکیبات دیگری هم داشت مثل شکر و آب و مواد دیگر یا مواد افزودنی یا رنگهای افزودنی شک میکنم رنگهای افزودنی باشد یا اسید مجاز نباشد.شک میکنم اسید مجاز داشته باشه یا نداشته باشه دقیقا نمی دانم چه ترکیباتی بوده است دیگر لازم برم از سوپر مارکت بپرسم به پدر خانم بنده دادم یا خوراندم .بعد از چند دقیقه حالش بهم خورد بردنش یا انتقال دادند به اتاق تحت مراقبت ویژه جنرال قبل از این اتفاق من به دکتر که برای دیدنش آمده بود،گفتم آب انبه دادم دکتر گفت مشکلی نداره حالا به ذهنم آماده این دکتر که پیش آن آمده بوده .دکتر خودش نبوده و چرا با دکتر خودش نگفتم چرا به دکتر نگفتم پدر خانم بنده از خوردن چیزی منع کردنند. یا طومارمعده یا سرطان معده یا زخم معده دارد و تشخیص دادن گرفته است و اعلام کردن به ما که دارد ،بدلیل زخم معده حالش به هم خورده و بمیره یا سرطان مغز استخوان دارد .خودش آب هویچ می خواسته من بهش آب انبه دادم حالا فکر میکنم حالش بد شد به خاطر من است اگر بمیره من چه کار کنم فکر میکنم من کشتم یاسرطان مغز استخوان و طومار معده یا سرطان معده وزخم معده و خونریزی معده یا هپاتیت سی یا خونریزی یا بیماری های دیگر که در آینده بگیره و تشخیص دادن گرفته است و اعلام کردن به ما که دارد یا در بیمارستان بیماری دیگر بگیره خونش لخته می شوداز پاش لخته خون یا خونش لخته می شود به سمت قفسه سینه اش می ره اگر لخته خون برطرف نکنند خفه می شود یا قلبش مشکل پیداشده یا بیماری های دیگری دارد بازهم فکر میکنم بالیوان آب انبه که بنده دادم و آب هویج بهش ندادم این سرطانها و زخم معده یا از پاش لخته خون یا خونش لخته می شود به سمت قفسه سینه اش می ره یااگر لخته خون برطرف نکنند خفه می شود یا قلبش مشکل پیداشده یا بیماریهای دیگر وارد شده است یا حالش بهم خورده بردن به بخش مراقبت‌های ویژه جنرال حالا فکر میکنم من با دادن این آبمیوه این بیماریها را به وجود آوردم یا شک میکنم شاهد به دکتری که قبل از پدر خانم را ببرند به قسمت مراقبت ویژه جنرال آن را کنترل کنند شاهد آبمیوه دیگری گفته باشم یعنی شک می کنم که آب انبه نگفتم ابیموه دیگری به دکتر گفتم و دکتر هم میگه اشکالی نداره و فکر میکنم چرا به دکتر نگفتم یا زخم معده دارد یا بخاطر زخم معده که آب انبه را دادم حالش به هم خورده و خونریزی کرده و بمیره یا چرا نگفتم بنده خدا زخم معده داره باید بهش آبمیوه و آب انبه نمی دادم چون زخم معده دارد و چرا به دکتر نگفتم دکترهای قبلی پدر خانم بنده را از هم چیز منع کردن من خسته شدم خیلی این را پرسیدم الان فهمیدم به دکتر گفتم آب آناناس دادم ولی اب انبه بوده بهش دادم به دکتری که آمد قبل از بردن پدر خانم بنده به بخش مراقبتهای ویژه بهش گفتم بهش آبمیوه دادم و دکتر گفت اشکالی نداره خسته شدم لطفا راهنمایی بفرمائید . فکر میکنم این موضوع وسواس نیست حق وناس هست حالا فکر میکنم چرا زمان را نگفتی یا زمان دادن آبمیوه به پدر خانم را نگفتی به دکتر و تازه من نمی دانم چه زمانی دادم این هم به فکرم میاد فقط این را میدانم که آبمیوه را دادم حالش بهم خورد و نمی دانم یک دقیقه یا نیم ساعت یا یک ساعت یا فکر میکنم تاریخ و زمان را چرا به دکتر نگفتی آبمیوه را دادی به پدر خانمت و آن حالش بد شد و به مراقبت ویژه جنرال بردند و امروز یا دیشب دقیقا نمی دانم یا چندروز پیش هپاتیت تشخیص دادند لازم هست برم بپرسم ویا امروز ساعت دو نیم یا دو ونیم صبح تاریخ ۱۳۹۷/۸/۶ ایست قلبی کرد پدر خانم بنده بازهم فکر میکنم با خوردن آبمیوه این ایست قلبی به پدر خانم بنده به وجود آمده است.در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۶به رحمت خدا رفت فکر میکنم من کشتم من خسته شدم کمکم کنید از نظر شما این موضوع وسواس است یا حق وناس است و ظمنا از دکتر روان پزشک سوال کردم گفت من دکتر هستم کسی با خوردن آب پرتقال و آب انبه یا آبمیوه دیگر کشته نمی شود و ظمنا بازهم شگ میکنم که خانم دکتر ینها را گفته یا نگفته ظمنا از قسمت احکام مرکزملی پاسخگویی دینی این سوال را پرسیدم گفت گناه کردی و عذاب وجدان زیاد شد من می ترسم کمکم کنید من کارم خیر بود.نیتم کشتن نبود می خواستم پدر خانم بنده از دستم نترسه دیگه زده شدم نمی دانم چه کار کنم دارم دیوانه میشم تو رو خدا کمکم کنید ظمنا فشارش بالا و پایین میرفت نمی دانم کدام فشار خون است .درتاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱۰ باجناق بنده گفت که من رفتم پیش جنازه پدر خانم شما از دهانش خون میامد حالا فکر میکنم من بهش آبمیوه دادم این خون از دهانش آمده است. لطفا راهنمایی بفرمائید مقلد آیت الله مکارم شیرازی
پاسخ:سلام دوست عزیز. اگر همه ی دنیا و حتی خود پیامبر هم بگوید که شما مقصر نیستید، باز هم باور نخواهید کرد. ما دو نوع وسواس داریم: وسواس عملی، مثل شستشوی زیاد و وسواس فکری. شما گرفتار وسواس فکری هستید. کسانی که وسواس دارند نیاز ایمنی شان ارضا نشده و به شدت محتاج امنیت هستند. برای خودشان باید و نبایدهای زیادی تولید می کنند و فکر می کنند در پناه این باید و نبایدها احساس آرامش می کنند. در واقع دچار خودفریبی می شوند. اما درمان: ریشه ی تمام بیماری های روانی، ضعف است. آدم قدرتمند چیزیش نمیشه. پس بطور کلی باید روحیه خودتان را قوی کنید. تن با غذا چاق می شود، روح با لذت. از چیزهایی که از آن لذت می برید، لیستی تهیه کنید و با انجام دادنشان خود را شارژ کنید. وسواس یک مهمان ناخوانده ست. شما از این مهمان ناخوانده با فکر کردن به او و اطاعت از فرمانهایش پذیرایی می کنید، در نتیجه این مهمان گستاخ تر می شود. یادتان باشد که وسواس و سوءظن دو یاری هستند که هیچ وقت همدیگر را رها نمی کنند. اگر وسواس دارین، قطعا مقداری سوءظن هم دارین. در کنار روان درمانی حتما از داروهای روانپزشکی استفاده کنید. یک روانپزشک و یک روانشناس مجرب می توانند یاری گرتان باشند. کلا وسواسی ها پشت به آینده و رو به گذشته زندگی می کنند. از امروز شروع کنید به ساختن خاطره های خوب تا رو به آینده زندگی کنید. موفق باشید

سوال:سلام میدانم من خیلی سوال در این مورد پرسیدم ولی فکر میکنم مفهوم را نرساندم این موضوع خیلی عذاب میده من را نمی دانم از نظر شما من وسواس پیدا کردم.ایا وسواس کشتن کسی و قتل هم داریم لطفا برای آخرین بار جواب بدید این سوال را ???????????????????????????????????? من مبتلا به وسواس حق وناس هستم مثلا رفتم بیمارستان پیش پدر خانم بنده بهش مراقبت کنم و دکترها یا پرستار ها به من گفته بودند هیچی بهش ندیدیا نخوره پدر خانم بنده گفت یک لیوان آب هویج بده من گفتم نمیشه بااصرارخودش شک میکنم با اصرار خودش نبوده من از عمد دادم یا من این کار کردم یعنی آبمیوه انبه را به پدر خانم بنده داده بودم بره به دیگران تعریف کنه داماد خوبی دارم یعنی شیرین بازی در آوردم و از دستم نترسه من پیش آن بیشتر باشم.ضمنا پدر خانم بنده آب هویج می خواست من آب هویج ندادم من یک لیوان آب انبه شرکتی که طبیعی نبوده یعنی از این آب انبه که پاکت می ریزند مثل سنیچ یاترکیبات دیگری هم داشت مثل شکر و آب و مواد دیگر یا مواد افزودنی یا رنگهای افزودنی شک میکنم رنگهای افزودنی باشد یا اسید مجاز نباشد.شک میکنم اسید مجاز داشته باشه یا نداشته باشه دقیقا نمی دانم چه ترکیباتی بوده است دیگر لازم برم از سوپر مارکت بپرسم به پدر خانم بنده دادم یا خوراندم .بعد از چند دقیقه حالش بهم خورد بردنش یا انتقال دادند به اتاق تحت مراقبت ویژه جنرال قبل از این اتفاق من به دکتر که برای دیدنش آمده بود،گفتم آب انبه دادم دکتر گفت مشکلی نداره حالا به ذهنم آماده این دکتر که پیش آن آمده بوده .دکتر خودش نبوده و چرا با دکتر خودش نگفتم چرا به دکتر نگفتم پدر خانم بنده از خوردن چیزی منع کردنند. یا طومارمعده یا سرطان معده یا زخم معده دارد و تشخیص دادن گرفته است و اعلام کردن به ما که دارد ،بدلیل زخم معده حالش به هم خورده و بمیره یا سرطان مغز استخوان دارد .خودش آب هویچ می خواسته من بهش آب انبه دادم حالا فکر میکنم حالش بد شد به خاطر من است اگر بمیره من چه کار کنم فکر میکنم من کشتم یاسرطان مغز استخوان و طومار معده یا سرطان معده وزخم معده و خونریزی معده یا هپاتیت سی یا خونریزی یا بیماری های دیگر که در آینده بگیره و تشخیص دادن گرفته است و اعلام کردن به ما که دارد یا در بیمارستان بیماری دیگر بگیره خونش لخته می شوداز پاش لخته خون یا خونش لخته می شود به سمت قفسه سینه اش می ره اگر لخته خون برطرف نکنند خفه می شود یا قلبش مشکل پیداشده یا بیماری های دیگری دارد بازهم فکر میکنم بالیوان آب انبه که بنده دادم و آب هویج بهش ندادم این سرطانها و زخم معده یا از پاش لخته خون یا خونش لخته می شود به سمت قفسه سینه اش می ره یااگر لخته خون برطرف نکنند خفه می شود یا قلبش مشکل پیداشده یا بیماریهای دیگر وارد شده است یا حالش بهم خورده بردن به بخش مراقبت‌های ویژه جنرال حالا فکر میکنم من با دادن این آبمیوه این بیماریها را به وجود آوردم یا شک میکنم شاهد به دکتری که قبل از پدر خانم را ببرند به قسمت مراقبت ویژه جنرال آن را کنترل کنند شاهد آبمیوه دیگری گفته باشم یعنی شک می کنم که آب انبه نگفتم ابیموه دیگری به دکتر گفتم و دکتر هم میگه اشکالی نداره و فکر میکنم چرا به دکتر نگفتم یا زخم معده دارد یا بخاطر زخم معده که آب انبه را دادم حالش به هم خورده و خونریزی کرده و بمیره یا چرا نگفتم بنده خدا زخم معده داره باید بهش آبمیوه و آب انبه نمی دادم چون زخم معده دارد و چرا به دکتر نگفتم دکترهای قبلی پدر خانم بنده را از هم چیز منع کردن من خسته شدم خیلی این را پرسیدم الان فهمیدم به دکتر گفتم آب آناناس دادم ولی اب انبه بوده بهش دادم به دکتری که آمد قبل از بردن پدر خانم بنده به بخش مراقبتهای ویژه بهش گفتم بهش آبمیوه دادم و دکتر گفت اشکالی نداره خسته شدم لطفا راهنمایی بفرمائید . فکر میکنم این موضوع وسواس نیست حق وناس هست حالا فکر میکنم چرا زمان را نگفتی یا زمان دادن آبمیوه به پدر خانم را نگفتی به دکتر و تازه من نمی دانم چه زمانی دادم این هم به فکرم میاد فقط این را میدانم که آبمیوه را دادم حالش بهم خورد و نمی دانم یک دقیقه یا نیم ساعت یا یک ساعت یا فکر میکنم تاریخ و زمان را چرا به دکتر نگفتی آبمیوه را دادی به پدر خانمت و آن حالش بد شد و به مراقبت ویژه جنرال بردند و امروز یا دیشب دقیقا نمی دانم یا چندروز پیش هپاتیت تشخیص دادند لازم هست برم بپرسم ویا امروز ساعت دو نیم یا دو ونیم صبح تاریخ ۱۳۹۷/۸/۶ ایست قلبی کرد پدر خانم بنده بازهم فکر میکنم با خوردن آبمیوه این ایست قلبی به پدر خانم بنده به وجود آمده است.در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۶به رحمت خدا رفت فکر میکنم من کشتم من خسته شدم کمکم کنید از نظر شما این موضوع وسواس است یا حق وناس است و ظمنا از دکتر روان پزشک سوال کردم گفت من دکتر هستم کسی با خوردن آب پرتقال و آب انبه یا آبمیوه دیگر کشته نمی شود و ظمنا بازهم شگ میکنم که خانم دکتر ینها را گفته یا نگفته ظمنا از قسمت احکام مرکزملی پاسخگویی دینی این سوال را پرسیدم گفت گناه کردی و عذاب وجدان زیاد شد من می ترسم کمکم کنید من کارم خیر بود.نیتم کشتن نبود می خواستم پدر خانم بنده از دستم نترسه دیگه زده شدم نمی دانم چه کار کنم دارم دیوانه میشم تو رو خدا کمکم کنید ظمنا فشارش بالا و پایین میرفت نمی دانم کدام فشار خون است .درتاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱۰ باجناق بنده گفت که من رفتم پیش جنازه پدر خانم شما از دهانش خون میامد حالا فکر میکنم من بهش آبمیوه دادم این خون از دهانش آمده است. لطفا راهنمایی بفرمائید مقلد آیت الله مکارم شیرازی
پاسخ:سلام دوست عزیز. اگر همه ی دنیا و حتی خود پیامبر هم بگوید که شما مقصر نیستید، باز هم باور نخواهید کرد. ما دو نوع وسواس داریم: وسواس عملی، مثل شستشوی زیاد و وسواس فکری. شما گرفتار وسواس فکری هستید. کسانی که وسواس دارند نیاز ایمنی شان ارضا نشده و به شدت محتاج امنیت هستند. برای خودشان باید و نبایدهای زیادی تولید می کنند و فکر می کنند در پناه این باید و نبایدها احساس آرامش می کنند. در واقع دچار خودفریبی می شوند. اما درمان: ریشه ی تمام بیماری های روانی، ضعف است. آدم قدرتمند چیزیش نمیشه. پس بطور کلی باید روحیه خودتان را قوی کنید. تن با غذا چاق می شود، روح با لذت. از چیزهایی که از آن لذت می برید، لیستی تهیه کنید و با انجام دادنشان خود را شارژ کنید. وسواس یک مهمان ناخوانده ست. شما از این مهمان ناخوانده با فکر کردن به او و اطاعت از فرمانهایش پذیرایی می کنید، در نتیجه این مهمان گستاخ تر می شود. یادتان باشد که وسواس و سوءظن دو یاری هستند که هیچ وقت همدیگر را رها نمی کنند. اگر وسواس دارین، قطعا مقداری سوءظن هم دارین. در کنار روان درمانی حتما از داروهای روانپزشکی استفاده کنید. یک روانپزشک و یک روانشناس مجرب می توانند یاری گرتان باشند. کلا وسواسی ها پشت به آینده و رو به گذشته زندگی می کنند. از امروز شروع کنید به ساختن خاطره های خوب تا رو به آینده زندگی کنید. موفق باشید

سوال:سلام دکتر .علائم بی اشتهایی، دوری از مردم و فعالیت های معمول، داشتن انرژی کم، • احساس گناه، فراموشکاری، شک، عصبانییت، ناراحتی،پوچی یا بی حسی • فریادوپرخاشگری با خانواده و دوستان• ناتوانی در انجام کارهای روزانه • داشتن افکار و خاطرات مداوم که نمی توانید از سر خود بیرون کنید وعدم تمرکز گرانی و یا اضطراب درضمن پشت کنکوری هستم وسال قبل به همین علت رد شدم والان علائم بیشتر وشدید تر شده وقابل کنترل نیستن .خواهش میکنم کمکم کنید
پاسخ:سلام به شما دوست عزیز اکیدا توصیه میکنم دارو مصرف کنید. به صحبت ها و حرف های بی اساس راجع به عوارض داروهای روانپزشکی توجهی نکنید. حتما به یک روانپزشک مجرب مراجعه کنید. موفق باشید

سوال:سلام. هر وقت موضوعی پیش میاد که با شوهرم حرف میزنیم فقط میخواد سریع تموم شه الکی میگه چشم باشه ولی بعدا میبینم کار خودش رو کرده .همیشه فراموشکاره .قول میده به من ولی اگه کاری پیش بیاد من تو اولویت نیستم.بهم قول داده بود کاری رو نکنه و همیشه وانمود میکرد اون کار رو نمیکنه ولی تازگی دستش برام رو شده. یکم الکی عذرخواست حالا دلش میخواد من درجا بیخیال شم میگه مگه چیکار کردم .در صورتی که هنوز یه روز نشده و اصلا براش مهم نیست زیر قولش زده و چقدر بهم دروغ میگفته .من نه بهش گیر میدم نه دستور نه کار اشتباهی میکنم به خدا دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم .خیلی سست شدم حس میکنم همه قول هایی که بهم داده بود دروغه.چیکار کنم باهاش چجوری بهش بفهمونم کارش زشته .خیلی بیخیاله الان میگه بیا بریم تفریح
پاسخ:با سلام. لغزش بخشیدنی است اما انحراف, هرگز. رفتار را می توان بخشید اما صفت را نه. کسی که ابراز پشیمانی می کند, این موضوع وعده ی تحول است نه خود تحول. کسانی که طلبکارانه بخشش را می خواهند نبخشید. زیرا که این آدم متحول نشده و احساس گناه نمی کند. فقط می خواهد موضوع را سمبل کند. اگر نابجا فردی را ببخشیم او گستاخ خواهد شد. کسی را که در بخشش خواستن هیچ برنامه ای برای تغییر ندارد را نبخشیم. از او بپرسیم برنامه اش برای تغییر رفتار چیست؟ و با او قرار بگذاریم که اگر باز هم مرتکب شد چه مجازاتی برایش در نظر بگیریم؟ ویژگی های بخشش سالم: 1- منطقی است 2- برای هر دو طرف مفید است 3- مشروط است. یعنی می بخشیمش ولی با شرایطی. کسانی که همواره می بخشند, قربانی اند. ظلم پذیر و ظالم پرورند. در مقابل بدی واکنش نشان نمی دهند ولی در درونشان جهنمی از کینه برپاست. توسری خور هستند و بی جا کوتاه می آیند و طرف مقابل را در بدی کردن گستاخ می کنند.اینجا سوالی که پیش می آید  این است که اگر از نزدیکانمان که پاره ی تن ماست و خطایی را مرتکب شده و دارد ادامه می دهد چه کار کنیم؟ به او بگوییم این اشتباه را می توانی ترک کنی می توانی ترک نکنی. اگر ترک نکنی همواره غمی بر دل من کاشتی. اما این غم مانع محبت من نمی شود. ولی این غم به خاطر صفت بد تو آثارش این است که قیمت تو را پایین می آورد. وقتی قیمت و مقبولیت تو پایین آمد نتایجی دارد که باید بپذیری. مثلا بعضی جاها دیگه بهت اعتماد نمی کنم, بهت بها نمی دم, روی تو سرمایه گذاری نمی کنم. پاینده باشید

سوال:سلام امیدوارم بتونم با مشورت شما انتخاب خوبی داشته باشم. 27 سالمه از یه خانواده معمولی هستم و فوق لیسانس گرفتم و بیکار قصد ازدواج با پسری رو دارم 29 ساله از یه خانواده ی خیلی ساده اهل روستا دیپلم و شغل ازاد داره پشتوانه مالی آنچنانی نداره با درامد 2 تا 3 میلیون در حال حاضر البته چند سالی هست که با هم رابطه داریم همو میشناسیم و فقط هم میتونیم باهم زندگی کنیم و یجورایی باید از 0 شروع کنیم . ولی متاسفانه خانواده من مخالف شدیدن و حتی این رابطه چندین ساله رو تو 2 روز تموم کردن و محدودم کردن و مخالف این ازدواجن واقعا متوجه نمیشم چی میخوان ی بار میگن پول و ثروت مهم نیست اصالت و ریشه مهمه یبار میگن اللن نمیشه با خونه و مغازه اجاره ای گذروند و کلا مخالفن و مثل خانواده های دیگه اصلا فرصت نمیدن طرف خودش و ثابت کنه خودشو نشون بده و انگار کسی و میخوان به عنوان داماد قبول کنن که باهاش پز بدن تو فامیل و اشنا و بگن دامادمون فلان کارست یا خانوادش خیلی معروفن . و اصلا به این فکر نمیکنن ک دو نفر که همو میخوان و خیلی از شرایطم دارن میتونن راحت باهم کنار بیان و تو زندگی موفق باشن الان با این کارشون باعث میشن دو نفر دیگه هیچوقت با هیچ کسه دیگه ای ازدواج نکنن و حتی اگه ازدواج کنن مسلما و حتما نتونن ادامه بدن و شکست بخورن. اگه ممکنه راهنماییم کنین و آیا امکان متقاعد کردن این مدل خانواده ها از طریق مشاوره وجود داره؟
پاسخ:سلام برای ازدواج تا می تونید در امر شناختن همدیگه تلاش کنید. بدون مزاحمت عاطفه و احساس شدید این کارو انجام بدین. اجازه بدین احساس پشت تفکر حرکت کنه که اگر احساس از تفکر جلو بزنه انتخاب پرریسکی خواهید داشت. در دوران آشنایی کوچه پس کوچه های شخصیت همدیگرو بگردید. با نقاط قوت و ضعف هم آشنا بشین و بعدش معدل بگیرین ببینید می تونید با طرف مقابل زندگی کنید یا نه. در این راه یک مشاور مجرب می تونه خیلی کمکتون کنه. اما در مورد مسائل اقتصادی: نگاه نکنید طرف الان چیکاره ست, ببینید آیا جنم کار کردن داره؟ کسی که مرد کار هست هیچ وقت گرسنه نمی مونه. اینکه  بخواین خانواده تون رو پیش مشاور ببرین تا اونها رو قانع کنه که مثل شما فکر کنن کار درستی نیست. برای یک لحظه فکر کنید خانواده تون شما رو پیش مشاور ببرن تا مثل اونها فکر کنید. آیا از این قضیه ناراحت نمی شید؟! پاینده باشید

سوال:با سلام تفاوت فرهنگی بین دختر و پسر که باعث میشه بعدا تو زندگی مشترک با شکست و سختی روبه رو بشن شامل چه چیز هایی میشه امکانش هست چند مورد مهمتر رو ذکر کنین. بنظر شما ازدواج فردی که در شهر زندگی میکنی با فردی که در روستا زندگی میکند شدنی نیست ؟
پاسخ:دوست عزیز سلام در مورد تفاوت فرهنگی بهتره به خانواده ها رجوع کنیم. خانواده ها در این موارد باید به هم نزدیک باشند: 1- آداب و رسوم 2-سطح اقتصادی 3- مذهب. اینکه ما لامذهب هستیم یا خیلی افراطی مذهبی هستیم چندان مهم نیست. مهم مذهبی بودن یا نبودن خانواده هاست. 4- زبان 5- رفت و آمد. بعضی از خانواده ها درهای بازی دارند در حالی که بعضی دیگر منزوی هستند. 6- لذتی که از زندگی می برند. بعضی خانواده ها از زندگی خیلی لذت می برند و بعضی دیگر نه. 7- عاطفه. بعضی خانواده ها خیلی قربون صدقه هم میرن ولی بعضی ها خیلی سردند. در مورد شخص دختر و پسر هم می تونم به نوع تفکر, پوشش, سطح هوش، برنامه برای آینده و سطح تحصیلات اشاره کنم. در مورد ازدواج یک فرد روستایی با یک فرد شهری نمی توان نظر قطعی داد. باید هر دو نفر و خانواده هایشان بررسی شوند. پاینده باشید

سوال:سلام میشه کمکم کنین واقعا نمیدونم چجوری تصمیم بگیرم من دختری 24ساله مجرد هستم و با فردی در رابطه هستم برای ازدواج. ب نظر خودم من نمیتونم پسری ک قبلا ب جز من فرده دیگه تو زندگیش بوده رو قبول کنم یا باهاش ازدواج کنم واقعا نظر شخصی خودم اینه و برام سخته ولی ماشالا الان دیگه 99 درصد پسرا و مردای مجرد دورشون شلوغه. ولی فردی ک خودم انتخاب کردم و چندین ساله که باهمیم کسی بوده ک از اول فقط خودم تو زندگیش بودم و تا الان هیچ خطایی ندیدم ازش و از این لحاظ خیلی خوبه ولی در کنار این خوب بودن یسری مشکلات ضعف مالی و تحصیلی هست که واقعا نمیدونم اینا مهمتره یا چیزایی ک مدنظر خودمه. من حس میکنم واقعا خانواده ها برای ازدواج برخوردا و رفتار ها و زندگی قبلی و شخصی پسر مد نظرشون نیس فقط میام ب تحصیلات و خانواده و سرمایه فکر میکنن و نظر میدن. این چیزی که برای من مهمه معمولا خانواده ها زیاد بهش فکر نمیکنن. میشه اولویت این ویژگی های یک مرد رو برای ازدواج بگین که کدوما باید مهم تر باشن؟
پاسخ:دوست عزیز 1)بعضی از مسائل اشتباه رو ما ایرانی ها اینقدر تکرار کردیم که طبیعی جلوه میکنه اما اصلا طبیعی نیست. یکی از این مسائل جستجو در گذشته ی فرد مقابل هست. هر کسی قبل از ازدواج باید با افراد مختلفی از جنس مخالف در رابطه سالم باشه (با تاکید میگم رابطه سالم, قانونمند و در چارچوب اخلاق) تا بتونه در این رابطه ها سلیقه اش شکل بگیره, روحیات جنس مخالف رو بشناسه و هم اینکه خودش رو بشناسه. اینکه اشاره کردید دلم نمیخواد کس دیگه ای قبلا در زندگی طرف مقابلم باشه رو من به عنوان روانشناس موافق نیستم. 2)در مورد کنکاش از گذشته ی فرد یک اصل رو رعایت کنید: هر آن چیزی از گذشته که امکان داره در آینده ی ازدواج تاثیر بذاره باید گفته بشه ولو اینکه طرف مقابل سوال نپرسه. مسائلی از قبیل عشق های بجا مانده از گذشته, داشتن بیماری های خاص, بستری شدن در بیمارستان های روانپزشکی و ... 3)در مورد مشکلات مالی و تحصیلی که عنوان کردین, اطلاعات کافی رو در اختیارم نذاشتین. تفاوت مالی خانواده ها در چه حدیه؟ تقاوت تحصیلی شما و اون آقا چه مقداره؟ آیا شغل دارن؟ بطور کلی باید از شخصیت و وضعیت طرف مقابل معدل بگیریم تا ببینیم معدلش رو می پسندیم یا نه؟ 4)تحقیقی رو سازمان یونسکو در کشورهای مختلف از جمله ایران انجام داد تا ببینه سن مناسب برای انتخاب همسر (نه ازدواج) چه سنی هست؟ نتیجه ی تحقیق سن 24 سال رو نشون داد (از جمله در ایران). اگر همه چیز خوب پیش بره ما در سن 24 سالگی به بلوغ جنسی, عاطفی, روانی و اجتماعی میرسیم. شما خیلی زود همسر آینده تون رو انتخاب کردید. این انتخاب, انتخاب پرریسکی هست. موفق باشید

سوال:سلام خسته نباشید خواهش میکنم حتما متنم و بخونین چون دنبال ی جواب قطعی هستم که بتونم خودمو قانع کنم. 25 سالمه و 7ساله ک پسری در ارتباطم ک دوسال ازم بزرگتره رابطه الکی و بچه گانه ای هم نداریم شاید تا 6 ماه بعد ازدواج کنیم یعنی ب جز ازدواج ب چیز دیگه فکر نمیکنیم. البته این وسط یه تفاوتای سطح سواد و فرهنگی هم وجود داره و به خاطر همین تفاوتا نمیدونم چجوری با خانوادم در میون بزارم که قبول کنن. از طرفی الان ک زیاد ب ازدواجمون نمونده ی برخوردایی میبینم که سرد میشم یسری از دوستاش باعث شدن از نظر اعتقادی ضعیف بشه من ادم مذهبی نیستم بشخصه ولی رعایت یه چیزایی دیگه شده عرف ما مثلا تو ایام شهادت اربعین و... جشن نرفتن مشروب نخوردن اینارو جدیدا رعایت نمیکنه و براشون دلایل خاصی داره. من چیکار کنم با این مشکلات؟ من یفکر اینم ک چجوری پیش خانوادم کمبودای مالی و تحصیلی و حل کنم اونوقت این اخر کار همچین اختلاف نظرایی پیش اومده. چیکار کنم که رابطش با اونایی ک از نظر من خوب نیستن کمتر بشه؟ لطفا راهنماییم کنین. اصلا این رابطه ادامه دادنش میتونه خوب باشه؟ در صورتی که هر دومون میدونیم بدون هم نمیتونیم و شاید بعد از جدا شدن دیگه نتونیم اون ادم قبل بشیم و زندگیمون و داشته باشیم اینو مطمئنم حداقلش از طرفه خودم.
پاسخ:سلام و ممنون از طرح سوالتون. معلم اخلاق ما ایرانی ها، سعدی، میگه چو دانی و پرسی سوالت خطاست. به باور من همه ما انسانها از طریق برخورد با دیگران در طول سالها تا حدودی انسان شناس و روانشناس میشیم که اتفاقا از این موضوع به عنوان روانشناس خیلیم خوشحالم. ببینید شما خودتون میدونید که ازدواج با همچین فردی خطاست پس چرا اصرار به این کار دارید. تفاوت فرهنگی، تفاوت تحصیلی، ضعف مالی چیزایی نیستن که به سادگی بشه از کنارش گذشت مگر اینکه طرف مقابل صفت فوق العاده ای داشته باشه که این ضعف ها رو بپوشونه (مثلا بسیار اندیشمند باشه). برای ازدواج نیاز به رسیدن به چندین بلوغ هست: بلوغ جنسی. بلوغ عاطفی: اینکه سلیقه فرد در انتخاب شکل گرفته و همینطوری از هرکسی خوشش نمیاد. بلوغ روانی: شناخت استعداد و قابلیت های خویش. اینکه بدونیم برای چی بدنیا اومدیم و مناسب چه کاری هستیم. بلوغ اجتماعی:یعنی شناخت مسائل و آسیب های اجتماعی. یعنی گرگ بارون دیده شدن، جوگیر نشدن. با توضیحاتی که دادین طرف مقابل شما حداقل در بلوغ اجتماعی ضعف داره. اما اینکه چکار کنید تا طرف مقابلتون رابطه هاش رو محدود کنه، متاسفم. هیچ کاری نمیتونید انجام بدید. ما قرار نیست که دیگران رو کنترل کنیم. ما باید اینقدر برای فرد دوست داشتنی باشیم که خودش بخواد طبق میل ما رفتار کنه. براتون آرزوی بهروزی دارم

سوال:سلام ، من دختری۲۱ ساله هستم و پنج ماهه با پسری ۲۷ ساله در ارتباطم و خیلی دوستش دارم و قصد داره بعد از تمام شدن پرسش بیاد خواستگاری ولی پدرم خیلی مذهبیه و اصلا این روابطو هیچ جوره قبول نداره و تازگیا فهمیدم پسر عموم میخواد بعد از صَفَر بیاد خواستگاری و من نمیدونم چجوری به پدرم بگم چون پسر عموم شرایط خیلی خوبی داره، به نظر شما چیکار کنم مرسی
پاسخ:سلام. ازدواج فامیلی اصلا به صلاح نیست. در مورد اون پسر 27 ساله هم عجله نکنید. 21 سالگی سن مناسبی برای ازدواج نیست. در مورد پدرتون هم وقتی والدین سختگیری های غیرمنطقی دارن، نیازی نیست از گذشته روابط منطقی تون آگاه باشند. رابطه ای که به رابطه های جنسی منجر بشه به هیچ وجه توصیه نمیشه. پاینده باشید

  • 1
سوالات گروه های پزشکی
  1. سوالات ارتوپد
  2. سوالات ارتوپدی فنی
  3. سوالات ارتودنسی
  4. سوالات اطفال و کودکان
  5. سوالات اورژانس
  6. سوالات پاتولوژی
  7. سوالات پروتز های دندانی و ایمپلنت
  8. سوالات پزشک خانواده
  9. سوالات پوست و مو
  10. سوالات ترک اعتیاد
  11. سوالات ترمیمی و زیبایی
  12. سوالات تغذیه و رژیم درمانی
  13. سوالات جراح دندانپزشک متخصص لیزر
  14. سوالات جراح عمومی
  15. سوالات جراحی زیبایی
  16. سوالات جراحی لثه
  17. سوالات جراحي دهان ٬ فک وصورت
  18. سوالات داخلی
  19. سوالات داروساز
  20. سوالات درمان ریشه - عصب کشی
  21. سوالات دندانپزشک
  22. سوالات دندانپزشک
  23. سوالات دندانپزشکی کودکان
  24. سوالات رادیولوژی
  25. سوالات راديولوژی دهان وفک وصورت
  26. سوالات روانپزشکی
  27. سوالات روانشناس
  28. سوالات زنان و زایمان
  29. سوالات شنوایی سنجی
  30. سوالات طب سنتی
  31. سوالات طب سوزنی
  32. سوالات علوم آزمایشگاهی
  33. سوالات فیزیوتراپی
  34. سوالات قلب و عروق
  35. سوالات کاردرمانی
  36. سوالات کارشناس
  37. سوالات کلینیک
  38. سوالات کلینیک دندانپزشکی
  39. سوالات کلیه و مجاری ادراری
  40. سوالات گفتار درمانی
  41. سوالات گوش و حلق و بینی
  42. سوالات مامایی
  43. سوالات متخصص بيماريهای دهان , فک و صورت
  44. سوالات متخصص چشم
  45. سوالات متخصص طب کار
  46. سوالات متخصص عفونی
  47. سوالات مغز و اعصاب
  48. سوالات مغز و اعصاب (نورولوژیست)
  49. سوالات مهندس پزشکی
  50. سوالات هسته ای
درباره ما
شرکت برنامه ریزی و برنامه نویسی های نکست

تیم ما در سال ۱۳۹۰ متشکل از مهندسان فارغ التحصیل از بهترین دانشگاه های ایران تشکیل شد و فعالیت اقتصادی خود را شروع نمود
درباره ما بیشتر بدانید

تلفن تماس
0935-410-9041
کلیه حقوق متعلق به وب سایت های سلامت می باشد
همراهی با های سلامت